سلام بانو
شنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۵۵ ق.ظ
بانو!
تو هم باید از این همه بهار ، که می آید و بی تأمل می گذرد
از این همه تابستان
که ترانه و اثر را به خاطر ندارد
از این همه تگرگ
که شکوفه و شادمانی را غارت می کند
و این مهتاب پریشان که بر پیشانی ما می ریزد خسته شده باشی
تو هم باید رویاهایت را در 7 سالگی گم کرده باشی
که با آمدن باران گریه ات می گیرد!
بانو!
چرا یک تقویم بی پاییز در همه ی دنیا پیدا نمی شود!؟
چرا در میان شکوفه های بادام هم، باد بال پروانه ها را می لرزاند!؟
چرا ما می ترسیم در روشنایی دنیا راه برویم!؟
چرا تو در تن پوش بهاریات نیستی بانو!؟
دلواپس تو نیستم
به خاطر بارانی که می بارد...
۹۴/۰۳/۳۰
هرکس نماز را سبک بشمارد ، بشفاعت ما دست نخواهد یافت.
(فروع کافی،ج3،ص270)