راز عشق

چه روز قشنگی

جمعه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۰۶ ب.ظ



چه روز قشنگی بود آن روزی که تو پا به این دنیا گذاشتی...

تو پا به دنیای پر از رنگ گذاشتی و باعث شدی که من پا به دنیای عشق بگذارم...

چه دنیای قشنگی!اردیبهشت فصل شادی ٬ طراوت و نو شدن طبیعت است و تو مثل ماه تولدت رنگ شادی را به دیوار دلم پاشیدی.من آن لحظه رویایی نبودم ولی تصور می کنم وقتی چشم هایت را گشودی باران می بارید...

برای همین است که من عاشق بارانم!آری باران هم باتو در دنیا فرود آمد٫چه حس زیبایی! ای عشق بهاری من!چه زیبا می شد که من هم اردیبهشتی و مطلق به بهار فصل تو بودم 

و چه دل انگیز  بود ٬حتی لحظه تلفیق من و تو هم باران بارید

ومن آن روز  با موسیقی باران برایت از عشق خواندم و تو هم در آن سو با من همراه شدی٫حتی در هجوم فاصله ها...

دوست دارم حتی اگر با تو نبودم و حتی اگر با من نماندی ٬آن روزی هم که می روم اردیبهشت باشد و چه بهتر که روز تو...

عشق من!در آن روز که دیگر نبودم لحظه ای که اولین باران به زمین فرود می آید به یاد من باش و در زیر باران قدم بزن که من روز های بارانی را با هیچ چیز عوض نمیکنم!دوستت دارم و این حس زیبارا به تو تقدیم می کنم....



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۲۹
رضا امینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی